به گزارش مجله خبری نگار، از عمق هزار و ۳۰۰ متری زمین فریاد میکشیدند و کمک میخواستند. آواری از زغالسنگ تونل را مسدود کرده بود و ۴۳ نفر از گلوگاه تنگ و تاریکی که لبریز از گازهای مرگ آور بود فریاد برمی آوردند، اما صدایشان را کسی نمیشنید. هوا سنگین بود و اکسیژن داشت تمام میشد. گازهای متان و مونوکسید فضای ریهها را پر کرده بود و آخرین فریادهای ۴۳ معدن کار بی گناه معدن یورت که زیر آواری از زغالسنگ محبوس شده بودند کم کم خاموش شد.
صبح سیزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ وقتی کارگران معدن زمستان یورت آزادشهر، وارد تونل شماره یک شدند، نمیدانستند چه حادثه دلخراشی در انتظار آن هاست. نمیدانستند که تونل ایمنی ندارد و روشن کردن لوکوموتیو حمل ذغال سنگ به شیوه باتری به باتری باعث ایجاد جرقه و انفجار مهیبی در تونل شماره یک معدن یورت خواهدشد. انفجاری که دهها نفر از معدن کاران بی گناه را در کام مرگ میکشد.
ساعت یازده ونیم صبح است که انفجار اتفاق میافتد و کارگران در فضایی که از هرطرف مسدود شده، گیر میافتند. جز ورودی اصلی هیچ راهی برای فرار وجود ندارد و اگر تونل یورت مثل همه تونلها یک ورودی و خروجی داشت، شاید راهی برای کمک پیدا میشد.
کارگران تونلهای دیگر که صدای انفجار را میشنوند به سمت تونل شماره یک میدوند، به دنبال خانواده و رفقاشان میروند و بدون تجهیزات وارد تونل معدن میشوند و بعضیها در همان گاز تونل خفه میشوند.
فاطمه عبدی اولین خبرنگاری است که اندکی بعد از حادثه، خود را به محل میرساند. اولین چیزی که میبیند خانوادههای دلواپس کارگرانی است که منتظر ایستاده اند تا بلکه خبری از عزیزانشان بشنوند.
عبدی پرس و جو میکند که چه اتفاقی افتاده است، اما کسی به درستی اطلاع دقیقی ندارد که داخل معدن چه میگذرد. او میخواهد از در ورودی معدن عبور کند که ممانعت میکنند، اما با کمک یکی از افراد خانواده کارگرانی که جلو در معدن تجمع کرده اند، از مسیر فرعی ناهموار وسربالایی سنگلاخ خود را به دهانه معدن میرساند و میتواند علیرغم نبود آنتن اولین خبر را از حادثه ارسال کند.
عبدی دو شبانه روز در آن جا میماند و میگوید روزهای خیلی سختی بود. همه فکرهایشان را روی هممی ریختند تا بتوانند کارگران را نجات دهند. ساعتها به سرعت سپری میشدند و هر دقیقهای که میگذشت کارگرانی که در احاطه آواری از زغالسنگ محصور شده بودند نفسشان به شماره میافتاد.
چند روز بعد که با کمک امدادگران و معدن کاران، مسیر تونل باز میشود به جنازهها میرسند. ۴۳ جانباختهای که براثر موج انفجار و ریزش آوار، ضربه مغزی ناشی از شکستگی جمجمه و نارسایی تنفسی جان خود را ازدستداده بودند از معدن خارج میشوند و مصدومان هم به بیمارستان منتقل میشوند.
برادر یکی از جانباختگان معدن که خودش هم معدن کار است میگوید: هفت سال پیش چند دستگاه گازسنج را به معدن زمستان یورت تحویل داده بودند، اما چرا هیچ کدام نسبت به وجود گاز در محیط تونل هشدار نداد؟ آن هم تونلی که ۸۰۰ "پی پی ام" گاز متان داشت.
چرا تونل فقط یک ورودی داشت و راه خروجی برای فرار نداشت؟ چرا دویل نداشت؟ چون دویل میلیونها تومان هزینه ساخت میبرد و کسی دلش نمیخواست هزینه کند و به فکر جان کارگرها باشد.
چرا وقتی میانگین کار در معدن چهار متر در روز است که اگر انجام شود کار تمام است، پیمانکار قانون خودش را اجبار میکند و نمیگذارد کارگران بعد از اتمام کار بروند؟
روز حادثه هم همین بود... کارگران را به اجبار نگه داشته بودند.
یکی از پیمانکاران این معدن هم میگوید: بعد از آن حادثه، معدن فقط ۲۰ روز تعطیل بود و دوباره کار در معدن از سرگرفته شد، اما بعد از گذشت سالها هنوز کار تعمیر تونل شماره یک که انفجار درآن رخ داد به کندی پیش میرود.
میگوید: آن موقعها تونل دویل نداشت. دویل حفرهای برای ورود جریان هوا و بالا بردن ایمنی است که اگر مسیر آن در تونل باز بود این حادثه رخ نمیداد. حالا دیگر از تونل فعالی که روزی ٢٥٠ تُن و تا ٤٠٠ تُن زغال از آن استخراج میشد، بهره برداری نمیشود.
حسینعلی خواجه مظفری، مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی گلستان میگوید: بعد از حادثه و تا به الان شش بار به معدن یورت سر زده ایم. حالا ۴۲۰ نفر در معدن زمستان یورت مشغول بهکار هستند و از روشها و دستگاههای به روز و جدید در معدن استفاده میشود.
میگوید: بعد از این اتفاق سطح امنیت معادن نسبتبه گذشته ارتقا پیدا کرده، و مسیرها محکمتر شده و ضریب اطمینان در همه تونلها بالابرده شده است تا دیگر این حادثه دلخراش تکرار نشود. کار تعمیرات تونل شماره یک تمام شده، اما هنوز از آن بهره برداری نمیشود.
حالا هفت سال از حادثه معدن زمستان یورت گذشته است دیه جانباختگان پرداخته شده و حقوق و حق بیمه کارگران هم توسط کارفرما و پیمانکاران ماهانه واریز میشود.
شرکت البرز شرق هم مقصر این حادثه شناخته شد و مدیران داخلی آن برکنار شدند و معدن با مدیریت جدید کار میکند. اما برکنار شدن آنها برای خانوادههای قربانیان نان و آب نمیشود.
حالا بیشتر کارگرانی که در معدن کار میکنند نیروهای جدید هستند. کارگران قبلی بیمه بیکاری میگیرند و خیلیهایشان دیگر به معدن برنگشتند و خودشان را بازنشسته کردند. دوباره هر صبح ۴۲۰ کارگر معدن زمستان یورت چکمهها را به پا میکنند، لباس کار میپوشند و با چراغهای مخصوص خودشان پا به تونل میگذارند و در اعماق چند صد متری زمین، با ریههای بیماری که هر روز پر از غبار سیاه زغال سنگ میشود برای لقمهای نان حلال، جانشان را کف دست میگیرند تا دست خالی به خانه برنگردند.